تفکر دیزاین چیست
تفکر دیزاین یک فرآیند غیرخطی و تکرارشونده است که دیزاینرها به منظور درک کاربران، بررسی همهجانبه مشکلات، بازتعریف مسائل و ایجاد راهحلهای نوآورانه از آن استفاده میکنند (ازکانسپت و ایدهپردازی تا نمونهسازی و تولید). تفکر دیزاین در سادهترین مدل خود شامل پنج مرحله است: همدلی، تعریف مسئله، ایدهپردازی، پروتوتایپ و آزمایش.
فرآیند تفکر دیزاین به کشف راهحلهای خلاقانه کمک میکند. تیمهای دیزاین از این فرایند برای حل مسائل دیزاین استفاده میکنند. یکی از تفاوتهای مسائل دیزاین با سایر مسائل، نامشخص و ناشناخته بودن آن است، چرا که با دادههای معلوم و مجهول مواجه نیستیم. بلکه حتی با مسائلی خبیث (wicked problems) مواجهیم که بسیار گمراهکنندهاند و در بسیاری مواقع دارای جنبههای پنهان بسیاری هستند که جز در کشف عمیق مسئله قابل تشخیص نیستند.
هدف نهایی تفکر دیزاین ارائه راهحلهایی است که مطلوب، امکانپذیر و سودآور باشند. راهحل مطلوب برای کاربران رضایتبخش است و نیازها، رؤیاها و رفتار افراد در آن لحاظ شدهاست. در امکانسنجی پاسخدهی به مسائل، راهحل از نظر فنی، عملکردی، بازار و... بررسی میشود. هنگامی که تیم یک یا چند راهحل را شناسایی میکند، تعیین میکند که آیا سازمان میتواند آنها را اجرا کند یا خیر و نهایتاً سودآوری در تمرکز بر کسب ارزشها و حفظ درآمد است.
به بیان موسسه AIGA تفکر دیزاین به همسوسازی سر، قلب و دست منجر میشود و زمینههای فکری، عاطفی و عملی فرآیند خلاقیت را یکپارچه میکند.
«سر» نماد مؤلفه فکری است و تمرکز تیم دیزاین بر تفکر استراتژیک، حل مسئله و جنبههای شناختی مسئله خواهد بود. همچنین سر نماد تحقیق و تفکر تحلیلی است تا اطمینان حاصل شود که تصمیمات دیزاین هدفمند هستند.
«قلب» نشاندهنده بعد عاطفی است. بر همدلی، اشتیاق و انسانمحوری تأکید دارد. این جنبه به درک نیازها، خواستهها و تجربیات کاربران برای اطمینان از اینکه طرحها در سطحی عمیقتر و انسانیتر طنینانداز میشوند کمک میکند.
«دست» نماد اجرای عملیِ ایدهها و مهارتهای لازم برای تبدیل مفاهیم به راهحلهای ملموس است. این نماد در تسلط بر ابزارها، تکنیکها و مواد و همچنین توانایی پیادهسازی و اجرای ایدههای دیزاین مؤثر است.
1. با همدلی شروع کنید. روی مردم تمرکز کنید تا راهحلهایی را ارائه دهید که برای افراد، کسبوکار و جامعه بهترین راهکار را دارد.
2. مشکل یا چالشی که در دست دارید را چندین بار چارچوببندی کنید. در ارائه راهحل عجله نکنید. فضای مسئله را کاوش کنید و از منظرهای متعدد به موضوع نگاه کنید تا به درک جامعتر و دقیقتری دست پیدا کنید.
3. ابتدا از یک سبک تفکر واگرا (تجزیه و تحلیل) استفاده کنید. در فضای مشکل، تا حد امکان به بینش برسید و در فضای راهحل، اعضای تیم را تشویق کنید تا راهحلهای زیادی را در یک فضای ایدهپردازی باز و بدون قضاوت تولید و کشف کنند.
4. سپس از یک سبک تفکر همگرا (ترکیب) استفاده کنید تا در فضای مشکل، تمام داده را یکپارچه و ترکیب کنید و مشکل به تعریفی یگانه و واحد برسد. در فضای راهحل، مبتنی بر امکانسنجی و سودآوری، راهحلهای بالقوه و ایدههای بالغتر را جداسازی، ترکیب و اصلاح کنید.
5. نمونهسازی را جدی بگیرید. ایجاد و آزمایش نمونههای اولیه راهحلهایی که در مراحل قبلی طی کردیم را پوشش میدهد و برای رفع مشکلات احتمالی پیش از رسیدن به جواب قطعی چارهاندیشی میکند تا از هدررفت سرمایه و زمان و ایده در مقیاس کلان جلوگیری کند.
6. مسیر را بهصورت تکرارشونده دیزاین کنید. همانطور که تیم در مراحل مختلف پیشرفت میکند، مراحل مختلف را دوباره بررسی میکند و ممکن است چالش را بر اساس بینشهای جدید دوباره تعریف کند.
پیگیری موارد ذکر شده در فرآیند دیزاین منجر به ظهور هرچه بهتر و بیشتر تفکر خلاق خواهد شد و توانایی در نظر گرفتن روشهای جدید، از منظری تازه و با ایدهها و راهحلهای بدیع را ممکن میکند. چرا که حتی شامل استفاده از تخیل برای ایجاد ایدههای اصلی، ایجاد ارتباطات جدید بین مفاهیم به ظاهر نامرتبط و کشف احتمالات متعدد خواهد بود.
منابع و ارتباطات سودمند
https://www.interaction-design.org/literature/topics/design-thinking
https://ssir.org/topics/category/design_thinking
https://www.kingsfund.org.uk/leadership-development/courses/play-full-creative-design